به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، نشست علمی پژوهشی با موضوع ” وجودشناسی اسماء و صفات ذاتی خداوند از دیدگاه متکلمان و فلاسفه اسلامی”به همت انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه و موسسه کلامی احیاء همدان و با همکاری کمیته برگزاری کرسی های آزاداندیشی حوزه های علمیه برگزار گردید.
سرکار خانم دکتر زهرا دلاوری پاریزی، مدرس جامعه الزهراء(س) و دانشگاه حضرت معصومه(س) قم، در این نشست که شنبه گذشته ۱۵ / آبان / ۱۴۰۰ با توجه به محدودیت های اعلام شده، بصورت مجازی برگزار گردید؛ به بیان نقطه نظرات خود پرداختند که خلاصه مطالب مطرح شده در ادامه آورده می شود:
الهیات نظری ریشه و پایه الهیات عملی است و هدف از مباحث نظری، به کارگیری آن در زندگی و زیست موحدانه است. ذیل همین هدف و برای پرهیز از شرک در مباحث توحیدی و به خصوص اسماء و صفات الهی، نیاز است به این مباحث با دقت ویژهای پرداخته شود.
برای شناخت صفات الهی به سه بعد لفظ شناسی، وجودشناسی و معناشناسی پرداخته میشود.
در بعد وجودشناسی اثبات یا انکار صفات از خدای متعال و همچنین رابطه ذات الهی با صفات مورد بررسی قرار میگیرد، به گونهای که انتساب صفات به خداوند موجب شرک یا ترکیب در ذات نشود.
چهار نظریه اصلی در این بحث وجود دارد.
اول زیادت صفات بر ذات از سوی اشاعره که شامل اثبات صفات مستقل و زائد بر ذات (ان الله تعالی عالم بعلم و علمه غیر ذاته) است و اشکال قدمای سبعه یا ثمانیه را در پی دارد.
در برابر این نظریه اشاعره دیگران را نافی صفات میدانند. دوم نظریه عینیت که از سوی ابوالهذیل علاف معتزلی شکل گرفت (ان الله تعالی عالم بعلم و علمه عین ذاته) که در آن صفت برای خداوند اثبات میشود ولی زائد بر ذات نیست.
سوم ابو علی جبایی برای اصلاح تناقضی که در این تعریف وجود دارد و مفاهیم عالم و علم برای خداوند به کار رفته و عینیت یا اتحاد حقیقی وجود ندارد، آن را با عبارت (ان الله عالم بذاته) اصلاح کرد که به نظریه نیابت معروف شد. به این نظریه که ذات را نایب صفات میداند، اشکال نفی کمالات از خداوند گرفته شد که منجر به شکلگیری نظریه احوال از فرند ابوعلی یعنی ابوهاشم جبایی شد.
چهارم در احوال، صفات خداوند نه معدوم هستند و نه موجود، بلکه خداوند دارای صفت الاهیت و یا حالتی است که باعث انجام فعل از روی کمال میشود. این نظریه هم از سوی همه فرق اسلامی رد شد. نظریه مشهور بین امامیه عینیت است، اما با تحقیقاتی که انجام شد میتوان از عینیت به معنای عام که مقابل زیادت قرار دارد سه تقریر ارائه کرد؛
اول این که خداوند صفت دارد و صفت عین ذات است (عینیت خاص فلسفی با تقریر ملاصدرا)،
دوم خداوند صفت ندارد و ذات کار صفات را میکند ( نیابت ذات از صفات)
و سوم صفت دارد اما نه موجود است و نه معدوم (احوال). نظریه احوال از سوی اندیشمندان رد شد، نظریه عینیت فلسفی (اتحاد مصداقی و تکثر مفهومی) در بین فلاسفه و برخی از معتزله و امامیه رایج شد؛ اما روایات و همچنین نصوصی از متکلمان امامیه در همهی مدارس کلامی یافت میشود که ظهور یا نص بر نیابت به معنای (اثبات ذات و آثار صفات) دارند و به نظر میرسد این نظریه به توحید و تنزیه خداوند از ترکیب نزدیکتر است.