به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، دومین پیش نشست علمی همایش ملی فلسفه کلام با موضوع “علم کلام؛ آسیب ها و بایسته ها” با ارائه حجت الاسلام محمدصفر جبرئیلی عضو هیات علمی گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و حجت الاسلام دکتر محمدتقی سبحانی رئیس بنیاد امامت ، یکشنبه شب ۲۷ آبان ماه ۹۷ در سالن جلسات انجمن های علمی حوزه علمیه قم برگزار شد.
آسیبها و کاستیهای علم کلام
۱️⃣وضعیت کنونی دانش کلام
وضعیت کنونی را در نسبت با گذشته تاریخی دانش کلام باید سنجید و تحلیل کرد.
دانش کلام تنها و نخستین دانشی بودهاست که در طول قرون مختلف اسلامی، بار معرفت عقلانی اسلامی را بر دوش کشیده است.
۲️⃣کارویژههای دانش کلام
علم کلام سه کار ویژه مهم را همواره داشته است:
۱.تنها مرجع برای تبیین مفاهیم بنیادین دینی بوده و به مهمترین پرسشهای انسان مسلمان، پاسخ معقول داده است
۲.یک تنه در مقابل اندیشههای رقیب ایستاده و دفاع کرده است
۳.به نیازهای سایر علوم اسلامی پاسخ داده است
این کارویژههای علم کلام هیچ بدیل و جایگزینی در بین سایر علوم اسلامی ندارند
۳️⃣عوامل افول علم کلام
دو عامل اصلی سبب شد که به تدریج جایگاه کلام دچار افت و افول شود، به طوری که در طول دو سده گذشته، شاهد کمرنگ شدن نقش کلام و زاویه نشینی آن در مقایسه با دانشهای دیگر نظیر فقه و فلسفه(هم در جامعه دینی و در حوزههای دانشی) بودهایم:
۱.عامل بیرونی: برآمدن رقیبان جدید که مدعیان تامین همان نیازهای معرفتی و تضمین پاسخ به آن پرسشها بوده اند. این رقیبان را در چهار شاخه می توان دسته بندی کرد:
أ.فلسفه اسلامی که در دورههای پیشین نقش مساعدت و خدمت به دانش کلام را داشت، به تدریج به رقیب جدی دانش کلام تبدیل شد
ب. عرفان با ایجاد سامانهای نظری و فلسفی، ادعا کرد که نه تنها به نیازهای معنوی انسان پاسخ می دهد، بلکه پرسشهای بنیادین او را نیز به صورت معقول پاسخ می دهد
ج.فلسفههای جدید غربی از دوره دکارت و هیوم و اخیرا فلسفه دین و الهیات جدید مسیحی که برآمده از همان فلسفههای جدید و در پاسخ به همان پرسشها و چالشها بود
د. علوم جدید که در شاخه طبیعی از زمان نیوتن و کپلر و در حوزه علوم انسانی از زمان آگوست کنت داعیه جانشینی الهیات و فلسفه را در سر می پروراندهاند.
۲.عامل درونی: به دلیل فقدان نوسازی دانش کلام، به تدریج این دانش، دچار رنجوری و ناتوانی درونی شد و به جای حضور فعال در صحنه مواجهه با عرصههای نوینی که عصر جدید به بارآورده بود، به بازتولید درونمایههای گذشته و شرح و تعلیقه بر میراث کلامی رویآورد.
این عوامل را در ضمن آسیبها و کاستیهای کلام برخواهیم شمرد.
۴️⃣آسیبها و کاستیهای علم کلام
۱.فقدان یک دانشِ پایه نظری و عقلانی روزآمد:
در گذشته، «لطیف الکلام»معتزلی و «امورعامه» فلسفی به ترتیب به مدد دانش کلام آمدند و از این رو، با نارسائیهای این دستگاههای عقلانی، کلام نیز به ضعف و سستی گرایید. پالایش و نوسازی این گفتمان عقلانی پایه، یک ضرورت انکارناپذیر است.
۲.کم توجهی یا بیتوجهی به پرسشهای سهمگین دوران جدید:
مادیت و الحاد جدید و یا اومانیسم، عقل گرائی و تجربه گرائی مدرن هر کدام بستری برای اندیشههای رقیبِ الهیات دینی بوده اند.
۳.ساختار دانشی و نظام طبقه بندی :
ساختار علم کلام، تعبدی و توقیفی نبوده است و امروز به یک کلیشه تبدیل شده و نیازمند نوآوری است.
هاضمه ساختار سنتی در کلام برای پذیرش مسالهها و محورهای جدید چندان اماده نیست.
۴.روش شناسی کلام به تقلید از فلسفه، کاملا نظری و انتزاعی شد و سایر روشهای پژوهش را از دست داد. در این جا دو اشکال اصلی وجود دارد:
اولا، روش عقلی منحصر در روش برهان فلسفی نیست (نقدهای ما را بر معرفت شناسی فلسفی ببینید)
ثانیا، سایر روشهای علمی همچون روشهای تجربی، تاریخی، آماری، هرمنوتیک، معناشناختی و … نادیده گرفته شد
(به این ترتیب دانش کلام مزیت نسبی خود را از دست داد)
۵.غلبه رویکرد جدلی و غفلت از درونمایههای بلند معارف وحیانی
[منظور از «جدلی» این نیست که فیلسوفان می گویند که علم کلام به استدلالهای اقناعی بسنده می کند، بلکه کلام در عقلانی بودن نه تنها دست کمی از فلسفه نداشته، بلکه گاه عقلانیتر است. منظور از جدلی بودن کلام این است که کلام اسلامی در نقطه تماس درگیریهای دینی و فرقهای زاده شد و این رنگ همچنان بر سیرت و صورت کلام و متکلمان ماند و از این رو، علم کلام بیشتر بر «مباحث مرزی» متمرکز شد.
این در حالی است که دین برای رشد و تعالی مومنان و جامعه ایمانی آمده است و این مباحث در علمکلام کمتر مجال طرح یافت
۶.توجه به نیاز نخبگانی و غفلت از نیازهای فکری جامعه و توده مؤمنان و در نتیجه، رشد زبان نخبگانی در کلام که رفته رفته فاصله متکلمان را با اقشار دیگر جامعه بیشتر کرد
۷.تمرکز بر نیاز ذهنی و عقلی و کم توجهی به نیاز معنوی و قلبی
همین ویژگی سبب شده است که کلام همچون فلسفه به یک ادبیات خشک و خالی از روح نشاط و شورانگیزی معنوی تبدیل شود و از همین روی، با خلأ معارف فطری و قلبی در کلام، مخاطبان به سمت گرایشهای صوفیانه و یا حلقه های عرفانی کاذب سوق پیدا می کنند.
۸.فاصله گیری علم کلام از دانشهای دیگر
این جدائی نه تنها سبب افول کلام و اعتبار آن شد بلکه دانشهای زیرین (نظیر فقه و اخلاق) را نیز دچار نقص و کمبود ساخت.
۵️⃣راهکارهای نوسازی دانش کلام
هر چند از محورهای بالا میتوان به راهکارها نیز راه یافت، اما سه محور در مسیر تحول دانش کلام بیش از سایرین اهمیت دارند:
۱.کلام بر محور «معارف وحیانی» توسعه وتکامل یابد و قرآن و روایات اهل بیت(ع) در متن اندیشهورزیهای کلامی ورود یابد.
۲.پاکسازی و نوسازی در چارچوب و روششناسی دانش کلام جدی گرفته شود. این مهم هم در مورد روشهای گذشته و همدر مورد روشهای جدید پیشنهاد می شود
۳.حوزه ها و نیازهای نو و درگیر به یک اولویت اساسی در علم کلام تبدیل گردد و تلاش در جهت پاسخگوئی تخصصی و حرفهای به معضلات فکری موجود در بین قشر جوان و ورود در آسیبهای فرهنگی مورد اهتمام اصلی قرار گیرد.
حجت الاسلام جبرئیلی به عنوان دیگر سخنران این نشست در بیان آسیب های کلام شیعی گفت: علم کلام موجود که در طول تاریخ تفکر شیعی در پی تلاش و کوشش عالمان و متکلمان به تحقق پیوسته و در آثار کلامی عرضه شده و در دسترس قرار گرفته است مانند همه علوم بشری در کنار تمام امتیازات وتوانمندیها از آسیب ها و کاستیه ایی نیز رنج میبرد، آسیب اعم از مانع وآفت است، مانع معمولا به آسیب های خارجی گفته می شود وآفت به آسیب های داخلی اطلاق می گردد ، مقصود از آسیب شناسی شناخت مجموعه ی آفات وموانعی است که به شکل بالفعل یا بالقوه دانش علم کلام راتهدیدمی کند. بدیهی است آسیب شناسی مقدمه إحیاء، تکامل وپیشرفت است.
وی با تقسیم بندی آسیب های علم کلام به سه دسته متکلمان، متون و جایگاه وپایگاه علم کلام گفت: فعلا تلاش شده تا این آسیب ها را در دو بخش «درونی» و «بیرونی» ارائه کنیم. آسیب هایی که صرف نظر از عوامل بیرونی وخارجی وبلکه متأثر از فضای فکری وفرهنگی متکلمان وصاحبان این علم بوجود آمده اند هرچند این هانیزمی تواند معلول عوامل خارجی باشند اما تأثیر مستقیم آنهارابه راحتی وسهولت نمی توان ره یابی کرد این آسیبها در دو بعد «هُویتی» (علم کلام به عنوان یک علم با هویت مشخص و ممتاز) و مقصود ازمقام هویت ، ویژگیها، اصول و مبانی ،روش، موضوع، اهداف ,غایات، مسائل ومباحثی است که درنتیجه آنها علم کلام از هویت ممتاز و مستقلی ـ در مقابل دیگر علوم دینی و اسلامی از جمله فقه، اصول، فلسفه و….برخوردارمی شود که ممکن است علم کلام دراین جهات نیز با آسیبهایی مواجه باشد.
عضو هیات علمی گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه ادامه داد: چنانکه درکلام اهل سنت می توان به آسیبهای روشی حدیث گرایی صرف و نص بسندگی تمام عیار «اهل حدیث» و« ظاهرگرایان»، افراط در عقلگرایی و جدلی بودن «معتزله» و جمود «اشعریت» اشاره کرد که انکار برخی عقاید مسلمانان توسط «معتزله»، اعتقاد به تجسیم و تشبیه توسط «ظاهرگرایان و اهل حدیث» و جمود بر برخی آراء و الفاظ در «اشعریت» را به دنبال داشت.
وی تصریح داشت: ایجاد انشعابات مذهبی، تعارض در دیدگاه، تکفیر رقیب، جمود و قشریگری و یا روشنفکری و درنتیجه انحراف در آراء و اندیشه های کلامی از دیگر آسیب هاست.