به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، حجت الاسلام دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی در اولین روز از برگزاری اولین مدرسه زمستانی کلام اسلامی در بررسی و نقد مبانی نظریه خلافت داعش گفت: در همه جای دنیا، بخصوص در کشورهای اسلامی اعم از پاکستان، افغانستان، قفقاز، عراق، سوریه و شمال آفریقا، با فتنهای بنام تکفیر روبرو هستند. ادبیاتی که در قبال این فتنه و این جریان به کار برده می شود یک ادبیات توصیفی است در حالی که این ادبیات باید ادبیات انتقادی باشد.
ایشان افزود: گروه های تکفیری براساس آیه «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی» جاهلیت مدرن در کشورهای اسلامی را در سه موضع؛ بیحجابی، حکومت های سکولار و ناسیونالیزم مصداقیابی می کنند.
وی در ادامه گفت: اعتقاد گروه های تکفیری اینست که تمامی حکومت ها، حکومت جاهلی بوده و وظیفه مسلمان معتقد یا هجرت است و یا جهاد. این سخن نه تنها برای مسلمانان ساکن در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بلکه برای اروپایی ها و آمریکایی های خسته از فرهنگ سکولار جذاب است و به همین خاطر این افراد چه دختر و چه پسر با کمال میل به داعش ملحق می شوند.
دکتر علیزاده موسوی با اشاره به نظریه خلافت داعش گفت: تشکیل حکومت براساس نظریات داعش دارای سه مرحله است:
- توحش: در این مرحله از هر گونه قساوت و بیرحمی دریغ نمی کنند تا ترس و وحشت خود را در دل افراد بیندازند.
- تمکین: که نتیجه توحش و ترس بوجود آمده از آن است که مردم را به قبول و تمکین وضع موجود وا می دارد.
- امت سازی: که در این مرحله دست به تشکیل امت در حدود مرزهای دارالاسلام می زنند. این نظریه به هیچ وجه مرز جغرافیایی نمی شناسد و تنها مرزهای اعتقادی را رسمی می داند. از این رو هر کس در مرزهای اعتقادی اسلام است در دارالاسلام است و هر کس در این مرز نیست در دارالحرب قرار دارد و باید با او به مبارزه برخاست. آنها در این مسیر از اندیشه مهدویت و روایاتی و آیات مربوط به آن مانند رایات سود و یا اشراط الساعه بیشترین استفاده را کردند.
حجت الاسلام علیزاده در ادامه با اشاره به نظریه خلافت افزود: خلافت و امامت در نگاه شیعه انتصابی و در اهل سنت انتخابی است. نظریات خلافت در میان اهل سنت به دو دوره تقسیم می شود:
الف) نظریات قدیم: تا قبل از ابن تیمیه و مسامحتاً تا حکومت عثمانی که خلیفه محور است و خلیفه دائمی و بسیط الید است.
ب) نظریات جدید: که بر خلاف گذشته، شورا محور و حاصل خرد جمعی است. علت این تغییر را نیز باید در ورود و برخورد تفکرات جدید در حوزه حکومت نظیر دموکراسی و تفکیک قوا و … و نیز عملکرد نادرست خاندان ها در دوران قدیم و کشتارهای عجیب در دوران بنی امیه و بنی عباس جستجو کرد.
وی ابراز داشت: بعد از فروپاشی حکومت عثمانی تمامی حکومت ها با مشکل مشروعیت مواجه بودند. حکومت های جدید سعی کردند با تمسک به ایدئولوژی های دیگر مشکل مشروعیت خود را سامان دهند. از این رو برخی مانند ترکیه به سکولاریسم رو آورده و مشکل اساسی را دین و کهنه پرستی معرفی کردند. برخی نیز مانند لیبی و سوریه به سمت مدل های اشتراکی و کمونیستی رفتند و برخی نیز به رهبری ناصر از ناسیونالیزم عربی پیروی کردند. البته برخی نیز به اسلامگرایی رو آوردند که در دو شاخه اصولگرایی و سلفیگری قابل ردیابی است.
دکتر علیزاده اظهار داشت: تمامی نظام ها غیر از اسلام گرایی با بنبست مواجه شدند و امت اسلام بجهت سرخوردگی دوباره به اسلام و بخصوص نسخه سلفی آن گرایش پیدا کردند. نسخه سلفیه بازگشت به سه قرن اولیه اسلام را توصیه می کرد بطوریکه به معتقدان خود آموزش می داد زندگی خود را به همان سیاق تنظیم کنند. آنها برای نسخه خود معنایی آنجهانی جذابی ترسیم کردند که زندگی را حتی برای فرد غربی که به پوچگرایی رسیده بوده، با معنا می کرد.
وی افزود: بر این اساس گروه های مختلفی با تفکر سلفی در دنیای اسلام ادعای حکومت کردند:
- طالبان: آنها با ملامحمدعمر به عنوان امیرالمومنین و خلیفه بیعت کردند. از نگاه آنها خلیفه باید از نژاد خالص باشد و این نژاد خالص فقط در پشتون هاست و از این رو خلیفه باید پشتون باشد. القاعده نیز وقتی وارد افغانستان شد با ملاعمر بیعت کرد و خلافت او را پذیرفت.
- داعش: مهمترین گروه نماینده جریان سلفی؛ اولین ویژگی خلافت داعش این است که علمای بزرگ سلفی با آن مخالفت کردند چرا که از نظر علما اهل حل و عقد باید خلیفه را تعیین کنند در حالیکه افراد تعیین کننده خلیفه داعش مورد شناخت نیستند و لذا آنها از جمله خوا رج هستند. همچنین آنها خروج بر خلیفه را حرام می دانند درحالیکه این رای با این اعتقاد آنها که هر کس خروج کرد و غلبه یافت خلیفه مشروع است، در تناقض آشکار است. همچنین از نگاه علمای اهل سنت و از جمله ابن تیمیه، استیلاء و غلبه تنها بخاطر ثبات و جلوگیری از خونریزی بیشتر وضع شده در حالی که در مورد داعش هیچگاه ثبات معنا نیافت. همچنین عدم صلاحیت ابوبکر البغدای از حیث علمی باعث شد که مورد تایید علمای اهل سنت قرار نگیرد.
- رشیدرضا: او سوال می کند که آیا امکان دارد براساس شرایط صدر اسلام خلیفه را انتخاب کنیم؟ او زمانی که بحث مرزهای جغرافیایی میرسد می گوید این امر ممکن نیست و باید کشورهای اسلامی را بهم نزدیک کنیم و کسی را انتخاب کنیم که همگان او را قبول داشه باشند.
- ابولعلاء مودودی: او با نقد گذشتگان در نظریه عدالت صحابه و بسط ید دادن به خلفا و دائمی کردن آنها، اظهار می دارد که خلیفه باید از طریق شورا انتخاب شود و این شورا نیز همواره باید بر کار او نظارت کند. همچنین از نگاه او، خلیفه لازم نیست قرشی باشد بلکه باید اصلح باشد.
- نبهانی در حزب التحریر: نظر او نزدیکترین نظریه به خلافت گذشته است. او دوره نبوت پیامبر را به دو دوره تقسیم می کند: سیزده سال اول امت سازی و ده سال دوم دولت سازی. لذا ما هم باید چنین مدلی را پیاده کنیم که البته اکنون ۶۵ سال از شروع کار می گذرد و هنوز نتوانسته اند نظریات خود را محقق کنند.
وی در پایان تصریح کرد: نتیجه اینکه عملا امکان خلافت سنتی وجود ندارد. اما امکان تشکیل امت واحده هست. این امت واحده نیز تحقق نمی یابد مگر اینکه فرهنگ اختلاف و گفتگو داشته باشیم. با گفتگوی علمی یا مشکل حل می شود و یا نتیجه، زندگی مسالمت آمیز خواهد شد.
لازم به ذکر است اولین مدرسه زمستانی کلام اسلامی با موضوع “نقد و بررسی مبانی وهابیت و داعش” از سوی انجمن کلام اسلامی حوزه و با همکاری دانشگاه سیستان و بلوچستان و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به مدت دو روز و با حضور حجج اسلام آقایان دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی، دکتر حسن ضیاتوحیدی و دکتر عزالدین رضانژاد در روزهای ۴ و ۵ بهمن ماه ۹۶ در دو نوبت صبح و عصر در سالن معراج دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزار شد.