به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، چهارمین نشست از سلسله نشست های همایش ” چالش های ایمان و عصر جدید” با موضوع (مدل ایمان ارجائی در اسلام و مسیحیت ) به همت انجمن کلام اسلامی حوزه و معاونت پژوهشی پردیس فارابی دانشگاه تهران و با همکاری کمیته برگزاری کرسی های آزاداندیشی حوزه های علمیه و گروه کلام و ادیان جامعه المصطفی برگزار گردید .
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدباقر قیومی؛ عضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه و عضو هیأت مدیره انجمن کلام اسلامی حوزهدر این نشست به بیان دیدگاههای خود در رابطه چگونگی پیدایش و عومال دخیل در ایجاد مدل ارجاء در ایمان اسلامی و شخصیت های مرجئه پرداختند و نیز به نقد این نگرش در اسلام و همچنین مقایسه تاریخی و کلامی آن با مسیحیت پرداختند.
خلاصه سخنان استاد قیومی به شرح ذیل می باشد :
واژه ارجاء از ماده رجء مهموز الفاء بمعنای تأخیر انداختن یا امیدوار کردن است. مراد از ایمان ارجائی عرات از آنست که هیچ نقش وجایگاهی برای عمل (البته براساس شریعت)در مفهوم و حقیقت ایمان نیست و گناه و معصیت (در هر سطح) کمترین ضرر وضربه ای به ایمان نمیتواند بزند.
کاربرد این اصطلاح در مبحث فرقه شناسی وتاریخ اندیشه وکلام اسلامی ابتداء در صحنه ی سیاسی وپس از جریان کشته شدن عثمان بن عفان و بیعت باامام علی و دعواهای جناح کوفه وشام پدید آمد. به این معنا که داوری درباره آن دو شخص را واگذار به قیامت میکرد. ولی رفته رفته تبدیل به یک اندیشه وجریان کلامی درباب حقیقت ایمان گردید. دراین معنای دوم شاهد آن هستیم که تقریبا از هرمذهب حتی تشیع، کسانی صاحب این رای شده اند(بعنوان نمونه ر. ک به حقائق الایمان؛ نشر مکتبه المرعشی بفم)
جریان اهل رأی در کوفه و ابوحنیفه از نمایندگان اصلی این نظریه تلقی شده اند.
در ابتدا ودرتقابل با حروریه(جریان افراطی خوارج) که باکافر خواندن گناهکار ومرتکب کبیره دایره مومنین را ضیق میکردند، کسانی از خیرخواهان امت که بعضا عالم وزاهد بودند بقصد توسعه ی مدار دینداری قول ارجاء را مطرح کردند. از دیگر انگیزه های مثبت تهیه فضایی برای تنفس در مقابل وضع موجود و خصوصا سلاطین بنی امیه و همچنین نوعی عقلگرایی اجتماعی ومصلحت ورز در تقابل با اهل حدیث ظاهرگرا و عقلگرایی عنان گسیخته معتزله بسان جریان سوم میتوان تلقی کرد.
اما دیری نپایید که ملجایی برای اباحه گری و شهوترانی و توجیه گر مفاسد حکام بنی امیه گردید. و به سمت حذف یا باطنی نمودن شریعت حرکت کرد.
در مقام تقابل با این خطر جدی، ائمه اطهار و خصوصا امام محمدباقر و امام جعفرصادق وارد کارزار شدند و بجد بر اهمیت عمل ونقش آن در ایمان تاکید کردند . تا آنجا که در بعض روایات ایمان را تماما عمل دانستند وحتی معرفت نیز بعنوان عمل قلب لحاظ شد.
لذا بنطر میرسد تاکید بر عنصر ایمان در روایات ائمه اطهار بیشتر تقابلی است تا آنکه بخواهد عمل را از مولفه ایمان قرار دهد.و نیز صدور روایاتی بر رد و لعن مرجئه میتواند همین محمل را داشته باشد.
با رجوع به متون قرآن وسنت، ایمان را بسان مرکزی مییابیم که همه فضائل اخلاق حول آن میگردد. ایمان به خدا وامور غیبیه منشا وسرچشمه تمام ارزشهای اسلامی است.
ایمان قرآنی حقیقتی پویاو دینامیک است ومتاسفانه وقتی وارد مجادلات کلامی میشود خشک و بیروح میشود.
این منظر ودیدگاه یعنی کنارزدن نقش عمل در ایمان در عالَم مسیحیت نیز بنوعی مسبوق به سابقه ومورد مناقشه بوده است. متون عهدجدید، مباحثه واختلاف نظر بین پولس وبعض حواریونِ حضرت عیسی را گزارش میکند. نامه یعقوب اوج این دعواها را ارائه میدهد.
این امر درتاریخ مسیحیت با پیروزی جناح پولسی بنفع (حذف یا) باطنی کردن شریعت به نهایت رسید.
خطر اینکه در اسلام نیز چنین وضعیتی نسبت به شریعت مشابه با آنچه در مسیحیت اتفاق افتاد پیش آید علما، محدثین وفقها را برآن داشت تا حکم به بدعت آلود بودن جریان ارجاء بدهند.
لذا این احتمال که ارجاء در اسلام به منشا مسیحی سَبَق برد خیلی دور از ذهن نیست. (ولو بعنوان یکی از عوامل). بویژه آنکه اولین افراد مرجئه در بعض امور دیگر مثل اندیشه قدریه یا بحث حدوث وقدم کلام الهی با مسیحیان مراوده داشتند.
البته صرف نظر از مشابهت دو بافت دینی اسلام ومسیحیت نسبت به اصل نظریه واحتمال منشأیت فکر مسیحی، افتراقات فراوان ازجهت عوامل، ادله و سرنوشت ان با یکدیگر دارند. درمسیحیت این دیدگاه درقامت موسس ظاهرشده است لذا در ذات دین وارد شده است ولی در اسلام بجهت هدایتهای قرآنی و ارشادات و امامان دین آینده ی متفاوتی رقم زده شد.