• امروز : سه شنبه - ۱۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 3 December - 2024
20

چهارمین نشست از سلسله نشست های همایش ” چالش های ایمان و عصر جدید” با موضوع (ایمان ؛ عقلانیت و تعبد) برگزار گردید

  • کد خبر : 1122
  • ۱۳ آذر ۱۳۹۹ - ۹:۴۴
چهارمین نشست از سلسله نشست های همایش ” چالش های ایمان و عصر جدید” با موضوع (ایمان ؛ عقلانیت و تعبد) برگزار گردید

به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، چهارمین نشست از سلسله نشست های همایش ” چالش های ایمان و عصر جدید” با موضوع (ایمان ؛ عقلانیت و تعبد) به همت انجمن کلام اسلامی حوزه و معاونت پژوهشی پردیس فارابی دانشگاه تهران و با همکاری کمیته برگزاری کرسی های آزاداندیشی حوزه های علمیه برگزار گردید […]

به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، چهارمین نشست از سلسله نشست های همایش ” چالش های ایمان و عصر جدید” با موضوع (ایمان ؛ عقلانیت و تعبد) به همت انجمن کلام اسلامی حوزه و معاونت پژوهشی پردیس فارابی دانشگاه تهران و با همکاری کمیته برگزاری کرسی های آزاداندیشی حوزه های علمیه برگزار گردید .

حجت الاسلام والمسلمین دکتر هادی صادقی ، عضو هیئت مدیره انجمن کلام اسلامی حوزه و استاد دانشگاه قرآن و حدث ، در این نشست که سه شنبه  گذشته ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۹ با توجه به محدودیت های اعلام شده، بصورت مجازی برگزار گردید؛ به بیان نقطه نظرات خود پرداختند که خلاصه مطالب مطرح شده  در ادامه آورده می شود:

یکی از مهم ترین مسائل بشر از دیرباز بحث ایمان و عقلانیت بوده و در روزگار ما هم ارتباط مهم و تعامل بسیار زیادی بین این دو مقوله است و گاها این تعامل و ارتباط چالش ساز هم می شود.

 

مدیر گروه اخلاق دانشگاه و پژوهشگاه قرآن و حدیث سپس اضافه کرد : دوران جدید، دوران پر چالش برای ایمان است و با توجه به پدید آمدن مکاتب متعدد عده ای سه ساحت یا سه تقسیم را در ارتباط بین عقل و ایمان مطرح کردند که البته  بیشتر از اینهاست.  سنت گرایان عقل نا تمام ، تجدد گرایان عقل خودبسنده و پسا تجدد هم نسبت به عقل بی اعتماد و بی اعتنا به مقوله ایمان هستند

عضو هیات مدیره انجمن کلام اسلامی حوزه سپس اینگونه ادامه داد که :  البته در بررسی ها بیشتر از این تقسیم ها بین ارتباط ایمان و عقل هست که اشاره نمی کنم .

در دوران مدرن به  دلیل حملات سویه های مختلف فلسفه و تجربه به دین چالش هایی ایجاد شد اما بر خلاف تصور کسانی که فکر می کردند ایمان سر بلند نخواهد کرد، ایمان دینی دوباره احیاء شد و با قدرت بسیار در بحث های نظری و اندیشه ای وارد شد.

همچنین  عقلانیت را باید در بعد نظری و عملی واکاوی کرد. عقلانیت نظری، عقاید و افکار و اندیشه های آدمی یا همان تصورات و تصدیقات هست و عقلانیت عملی هم مجموعه کردارهای آدمی در ساحت جوارح و جوانح انسانی است.

دکتر صادقی در ادامه گفت که : باید روش ها و اهداف درستی را پیدا کرد و در این رابطه ده اصل را با توجه به اصل نه گانه استن مارک بیان نمودند و یک اصل هم که خودشان اضافه کردند و  آن هم اصل حق محوری است .

اصول نه گانه دیگر به این ترتیب است : سازگاری درونی ، سازگاری بیرونی، انسجام درونی و انسجام بیرونی، قدرت پیش بینی کنندگی، قدرت تبیین گری، قدرت کارآمدی عملی، و سادگی که به عنوان معیارهای ده گانه بیان می شود.

ایمان دینی از چه مقوله ایست؟ بحث دیگر استاد صادقی بوده است که فرمودند :برخی آن را از مقوله ذهن بر شمردندو برخی هم گفتند از سنخ معرفت می باشد ، بعضی ها او را دون علم دانستند. به تعبیر ی چاله پرکن علم هست و بعضی ها آن را فوق علم دانستند.

متکلمانی مثل شیخ طوسی هم ایمان را تصدیق درونی دانستند که جزء دقیق ترین کلمات است؛ چون جایگاه و ریشه ایمان در قلب است و شاخه های این ایمان قلبی به ذهن و گفتار و عمل سرایت می کند.

مجموعه ویژگی های ایمان را در قرآن و قلب اگر بررسی کنبم به این نتیجه می رسیم که به تعبیر قرآن و روایات جایگاه اصلی ایمان قلب یا همان عقدالقلب است که قابل افزایش و کاهش و تغییرو تبدیل است.

دکتر صادقی با بیان  مثال هایی ادامه دادند که: جوهره اصلی تشیع پیوند ایمان با ولایت هست در حقیقت ایمان از ولایت سرچشمه گرفته می شود و اشاره ای هم به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله علیه در تفسیر المیزان شد.

و در آخر هم حجت الاسلام والمسلمین صادقی با بیان  وسائل رسیدن به هدف و چگونگی انتخاب هدف جمع بندی کردند که :  با تفکر بیشتر و تأمل بیشتر بر روی معیارهای عقلانیت باید به تعبد روی آورد اما نه تعبد پیشاسپردگی که تقلید مردود است بلکه  تعبد پسین که تعبد ممدوح و بعد از استفاده از عقل و ایمان آوردن است.

 

سایر محورهای نشست چهارم نیز به شرح ذیل است :

 ایمان متکی به عقل است یا می تواند بدون عقل هم باشد؟ و اساسا تا چه حد ایمان عقلایی امکان پذیر است؟ از مهم ترین مسائل محل توجه فیلسوفان و متکلمان، رابطه عقل با ایمان است. این بحث با عناوینی مانند عقل و وحی، علم و دین و…در  طول تاریخ مطرح بوده اند.

اختلافاتی که در اینجا وجود دارد در این است که آیا برای اعتبار گزاره های دینی باید آنها را عفلانی کرد یا نه؟ در پاسخ سه نظریه مطرح شده است: الف) ایمان گرایی  ب) عقل گرایی حداکثری   ج) عقل گرایی معتدل.

الف) ایمان گرایی: این دیدگاه نظام اعتقادات دینی را موضوع سنجش عقلانی نمی داند. ایمان گرا برای تأیید عقایدش به دلیل متوسل نمی شود و معتقد است در پی دلیل بودن برای ایمان به منزله دست برداشتن از ایمان است. البته در آیین اسلام به دلیل آموزه های قرآنی و سنت پیامبر(ص) و دعوت به تدبر و تعقل، هیچ گاه ایمان گرایی پدید نیامد، لکن در متون مقدس مسیحی زمینه هایی مانند تجسد، تثلیث و… وجود داشته که سبب پیدایش چنین گرایشی در آنجا شده است.

برای ایمان گرایی دو نوع افراطی و معتدل متصور است:

۱)   ایمان گرایی افراطی: کرکگور که نماینده این تفکر است، عقلانی کردن ایمان را امری محال می داند. به اعتقاد او قراین و دلایل نمی توانند انسان را مؤمن کنند زیرا قاطع ترین ادله هم در معرض شکست قرار می گیرند و همواره احتمال وجود قراین و دلایل جدیدی بر خلاف ایمان دینی وجود دارد.

او سه ویژگی برای ایمان قائل است:

-ایمان مستلزم تعهد و التزام است؛

-ایمان شورمندانه است و لازمه اش تن دادن به خطر است؛

-ایمان از سنخ اراده و تصمیم است نه آگاهی.

به اعتقاد او هیچ یک از این سه ویژگی با عقلانی بودن ایمان سازگار نیست؛ بلکه ایمان باید امری متناقض نما و غیر عقلانی باشد تا این ویژگی ها را داشته باشد.

مشکلات ایمان گرایی افراطی:

۱)   مشکلات جدی این نظریه این است که بر اساس آن هیچ مبنایی برای انتخاب یک دین وجود ندارد؛ زیرا هر گونه ارزیابی و گزینشی در میان ادیان به منزله تن دادن به ارزیابی عقلانی است.

۲)   ایمان گرایی با روح حقیقت جویی آدمی در تناقض است. در اینجا شخص در عین حال که عقایدش را مخالف با واقع می داند به آنها تن می دهد یعنی گویا کاری به حقیقت ندارد.

۳)   ایمان التزام آور است اما این حالت منافاتی با استناد به دلیل ندارد. صرف احتمال وجود دلایل مخالف مانع از التزام نیست.

۴)   شورمندانه بودن ایمان مستلزم غیر عقلانی بودن آن نیست. تلازمی میان شورمندی و ابهام یا تناقض آمیزی متعلق ایمان نیست، بلکه از قضا شورمندانه ترین ایمان وقتی است که از سرِ التزام به حقیقت باشد.

۵)   ارادی بودن ایمان مستلزم عیر عقلانی بودن آن نیست. ایمان فعلی نفسانی است که با وجود دلایل قطعی هم می تواند تحقق پیدا نکند. صرف شناخت حق مستلزم التزام به آن نیست بلکه اراده انسان لازم است.

۲)ایمان گرایی تعدیل شده: ویتگنشتاین که بنیان گذار این نظریه است می گوید: انسان علاوه بر ابعاد علمی و تجربی، ابعاد دیگری هم دارد که هر یک قواعد خاص خود را دارند. ایمان و دین هم ساحت خاص خود را دارد و ارتباطی با ساحت علمی و عقلانی ندارد. البته غیر عقلانی بودن دین و زبان دین به معنای ضدیت با عقل نیست بلکه به معنای خروج حوزه مسائل دینی از ارزیابی عقلانی است. ما در برابر دین فقط می توانیم اختیار کنیم ولی نمی توانیم آن را موضوع ارزیابی علمی یا فلسفی قرار دهیم.

مشکلات ایمان گرایی تعدیل شده:

۱)   فقدان ملاک برای تصمیم گیری درباره دین.

۲)   مطابق این نظریه هیچ فیلسوفی نباید سخن دیندار را بفهمد و حال آنکه این طور نیست.

۳)   اگر زبان ادیان مختلف متفاوت است نباید سخن هم را بفهمند و حال آنکه چنین نیست و اگر زبان ادیان مشترک است نزدیکی زبان برخی ادیان با برخی فلسفه ها به مراتب بیشتر از نزدیکی زبان آنها با زبان ادیان دیگر است.

۴)   مؤمن در درون یک دین هم با نگرش های فرقه ای مخالف روبه روست که برای ترجیح یکی بر دیگری محتاج ارزیابی عقلانی است.

ب)عقل گرایی حداکثری: مطابق این نظریه، تنها قضیه ای را عقلاً می توان پذیرفت که صدق آن برای همه عقلا در همه زمان ها و همه مکان ها اثبات شده باشد. پذیرش نظام اعتقادات دین هم باید بر همین اساس باشد.

مشکلات عقل گرایی حداکثری:

۱)   این دیدگاه خودستیز است، زیرا خود قضیه فوق به تصدیق همه عقلا نرسیده است.

۲)   هیچ قضیه ای نیست که این انتظار را برآورده کند، چون حتی بدیهی ترین بدیهیات هم از سوی کسانی رد شده است.

۳)   لازمه این سخن این است که تا پایان تاریخ در انتظار باشیم تا همه انسان ها در مسأله ای اظهار نظر کنند، اگر همه موافق بودند، آن گاه آن را بپذیریم.

ج) عقل گرایی معتدل: با طرد عقل گرایی حداکثری و ایمان گرایی، به عقل گرایی معتدل می رسیم. این دیدگاه مبتنی بر عقل سلیم و متعارف است. نکات مهم این دیدگاه از این قرار است:

۱) در بررسی افکار و اندیشه ها باید محتاط بود و تنها به ادله توجه کرد.

۲) عقل دارای محدودیت هایی است و از عهده اثبات صدق همه اعتقادات برای همه انسان ها بر نمی آید.

۳) صدق برخی مدعیات را برای صاحبان عقل سلیم می توان اثبات کرد.

۴) صدق به معنای مطابقت با واقع است. بر طبق عقل سلیم، دستگاه ادراکی بشر قابل اعتماد است و می تواند واقع را نشان دهد. هماهنگی و کارآمدی و اجماع بر مسأله سبب اطمینان بیشتر به صدق آن می شود.

۵) مرز قاطعی میان عینی و ذهنی نمی توان قائل شد. هر اندازه شواهد و دلایل بر ادعایی بیشتر باشد، آن ادعا عینی تر است.

۶) اعتقادات معقول دو دسته اند: اعتقادات پایه و اعتقادات مستنتج.

۷) روش قیاسی در استنتاج اعتبار قطعی دارد ولی روش های استقرایی و نقلی اعتبارشان به اندازه شواهدی است که ارائه می دهند.

۸) اعتقادات پایه، مستنتج نیستند. اگر پذیرش آنها صرفا پایه شهود شخصی باشد اعتبار شخصی دارند و اگر از جانب دیگران هم تأیید شود (مانند واقعیت داشتن جهان) اعتبار عینی دارند.

۹) معیار اعتدال اندیشی سه چیز است: ارزش قائل بودن به گفته خود و التزام به مفاد آن، به دست آوردن اعتقاد از راه قابل اعتماد مانند حواس ظاهر و باطن و شهود و…، پدید نیامدن امر نامتعارف.

۱۰) عقل سلیم فرایندی تکاملی را طی می کند و به تدریج به واقعیت نزدیک تر می شود و فهم خطاهای گذشته اعتبارش را مخدوش نمی کند؛ زیرا خود کشف خطا بر اثر اعتبار عقل سلیم پدیدآمده است.

۱۱) در عقلانیت معتدل باب بررسی باورهای قبلی گشوده است و هیچ حکم جزمی به بسته شدن باب تحقیق داده نمی شود.

۱۲) به کارگیری عقل سلیم در عقاید دینی ضروری است چون در انتخاب نظام اعتقادی چاره ای جز ارزیابی عقلانی نیست.

۱۳) نظام عقاید اسلام قابل ارزیابی عقلانی است. اصول اساسی آن مورد قبول عقل سلیم است و مبانی اعتقادی اسلام واجد هیچ عنصر حق ستیز یا حتی عقل گریز نیست.

لینک کوتاه : https://ikq.ir/?p=1122

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.