در ابتدای نشست علمی بررسی مبانی جریان قرآنیون، دکتر محمد جاودان، دبیر علمی این نشست، با اشاره به تازه بودن موضوع قرآنیون در ایران و لزوم معرفی دقیق این جریان فکری نوپدید جهان اسلام در فضای علمی کشور به معرفی منابعی به زبان های فارسی، عربی و انگلیسی پرداخت که درباره موضوع یاد شده انتشار یافته بودند.
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، حجت الاسلام و المسلمین استاد مهریزی را در زمینه معرفی علمی جریان قرآنیون در ایران پیشگام دانستند و به برخی از نومقالات ایشان در این زمینه اشاره کردند.
حجت الاسلام و المسلمین مهریزی از محققان برجسته عرصه علم الحدیث در حوزه علمیه، در تبیین دیدگاه خود درباره جریان قرآنیون با اشاره به زمینه ها و عوامل شکل گیری آنان افزود: انتقاد از حدیث در تاریخ اندیشه و تفکر اسلامی و جریان قرآنیون برآمده از بستر این انتقادها باعث گردید که این جریان در نقد حدیث دچار افراط گردند. بنابراین «بالذات» بودن حجیت قرآن و «بالغیر» بودن حجیت حدیث، مصون ماندن قرآن از دستبرد برخلاف حدیث در طول تاریخ اسلام، محدود بودن ظرف زمانی نزول و تحقق زمانی قرآن (۲۳ سال دوان وحی) و نیز محدود بودن مکان نزول قرآن (حجاز) برخلاف حدیث که بیش از ۳ قرن (در قلمرو شیعی) و در ظرف مکانی گسترده متنوع (حجاز، عراق، ایران) تحقق یافته است و بالاخره تفاوت حجمی حدیث (که برای مثال در شیعه حدود یکصد برابر قرآن است) عوامل و زمینه های چهارگانه ای است که سبب انتقاد از حدیث گردیده است.
وی در ادامه درباره نتایج حاصل آمده از این تفکرات اظهار داشت:
۱٫ قرآن است که در عرصه اندیشه اسلامی مصدر و منبع درجه اول است و حدیث مصدر و منبع درجه دوم است هم ثبوتاً (چون اعتبارش را از قرآن دریافت می کند) و هم اثباتاً (چون دست خورده است)؛
۲٫ با توجه به عوامل یاد شده در مورد حدیث می بایست کار بسیار زیادتری صورت گیرد حال آنکه به وضع عینی در جهان اسلام می نگریم می بینیم که به عکس درباره قرآن که حجم بسیار کمتری نسبت به احادیث دارند کار های علمی و کیفیتی بسیار بیشتری در مقایسه با حدیث صورت گرفته است و در مورد حدیث در برخی زمینه ها کارها در قدم های نخست است. پس می بایست منطقاً توجه به قرآن بیشتر و به حدیث کمتر باشد ولی به عکس توجه به حدیث بیشتر و به قرآن کمتر است و سلطه معرفتی حدیث بسی بیشتر از قرآن است.
مهریزی در ادامه افزود: این وضع سبب شده است که اندیشمندان مصلح جهان اسلام در سده های اخیر در پاسخ به چرایی عقب افتادگی مسلمانان و در بیان علل انحطاط تمدن اسلامی در مقایسه با جوامع مدرن، مسأله مهجوریت قرآن و کم توجهی مسلمانان را به قرآن مطرح کردند و یکی از راه های احیای فکر و تمدن اسلامی را احیای توجه و بازگشت به قرآن معرفی نمودند و اندیشه و جریان انتقاد از حدیث نیز در همین بستر شکل گرفته است.
حجت الاسلام و المسلمین مهریزی با اشاره به اینکه مراد ایشان از جریان منتقد حدیث انتقاد معمول از حدیث نیست گفت: در تاریخ اسلام از همان قرون نخستین در قالب آثار رجالی و نقد سندی یا متنی حدیث و تألیف کتب «احادیث موضوعه» و «اخبار الدخیله» نقدهایی صورت می گرفته و در همان قالب سنتی هنوز ادامه دارد بلکه منظور بنده انتقادهای بسی فراتر از آن نقدهای سنتی است که هم در اهل سنت و هم در میان شیعه معمول بوده است (هر چند البته در میان اهل حدیث بسی بیشتر از شیعه وجود داشته است). در جهان اهل سنت کسانی مثل رشید رضا، ابو ریّه احمد امین و محمد غزالی یا در هند کسانی مثل سراحمدخان هندی و شاگردان او به نقد حدیث به شیوه ای فراتر از انتقاد رائج تاریخ حدیث دست زدند و تفسیر قرآن به قرآن و قرآن بسند در تفسیر هم در راستای همین انتقاد از حدیث است و علامه طباطبایی در المیزان به همین سمت و سو متمایل شده اند.
مهریزی به این نکته توجه دادند که انتقاد از حدیث به نحو جدید که توجه به قرآن به صورتی بیش از پیش را در پی داشته غیر از جریان قرآنیون است. در نقد حدیث به عنوان جریانی نو در انتقاد از حدیث «قرآن بسندگی» در عرصه فهم قرآن است نه در عرصه فهم دین و آن جریانی که قرآن بسندگی را در عرصه فهم دین پیشنهاد می کند جریان قرآنیون است که نافی و منکر حدیث است و نه صرفا منتقد حدیث.
وی ادامه داد: منتقدان حدیث به قرآن بسندگی در عرصه تفسیر قرآن و به تقدیم قرآن بر حدیث در عرصه فهم دین و به نقد جدی حدیث می پردازند اما حدیث را یکسره نفی و انکار نموده و از عرصه فهم دین کنار نمی نهند و بر خلاف جریان قرآنیون که در عرصه نقد حدیث تا آنجا پیش می روند که جایی برای حدیث در عرصه فهم دین اسلام باقی نگذاشته و قائلند که باید حدیث را کنار نهاد و به آن نیازی وجود ندارد.
ایشان افزود: انتقاد از حدیث و بازگشت به قرآن و تفسیر قرآن به قرآن یا قرآن بسندگی در تفسیر رویکرد و مواجهه ای مثبت در عرصه تفکر اسلامی است ولی جریان قرآنیون مواجهه ای منفی داشته و یکی از منابع مهم تفکر اسلامی را به کلی انکار می کند و به جای حل مسأله صورت مسأله را پاک می کنند این که حدیث در تاریخ فکر اسلامی نیازمند پالایش و نقد جدی است مسأله مهم و قابل توجه ای است و باید به شکلی این مسأله را حل کرد که هم اشکالات در این این زمینه حل شود و هم راهی دقیق تر، صائب تر و علمی تر را استفاده از منبع عظیم حدیث اسلامی فراهم آید و در عین حال توجه به قرآن هم نسبت به گذشته بیشتر شده و قرآن از مهجوریت در آمده و محوریت بیشتری پیدا کند.
استاد مهریزی در بحث نقد حدیث اظهار داشت: نقد حدیث به شکل جدید با طرح چند مسأله مطرح است که نسبت به گذشته تازه و جدی تر است که عبارتند از:
۱٫قلت و تأخیر کتابت حدیث در قرن اول، دوم و سوم خیلی مورد تأکید و توجه است که به جهت این امر و شفاهی بعضی عمده احادیث در این زمان طولانی مشکلات فراوانی در حفظ، ضبط و نقل احادیث را پدید آورده است.
۲٫به مسأله جعل حدیث خیلی توجه می شود که بسی فراتر از اسرائیلیات دانسته شده و مسیحیات و زردشتیات و غیر آنها هم مطرح شده است.
۳٫عدالت صحابه را به آن شکل سنتی انکار نموده و در مورد بسیاری از آنها تردید روا می دارند.
۴٫همه صحاح، حتی صحیحین [برخلاف شیوه سنتی] مورد انتقاد قرار می دهند.
۵٫تأکید را علاوه بر سند بر خود متن هم نهاده و نقد محتوایی را خیلی جدی می گیرند. از نظر این منتقدان نوگرا نقد سند لازم ولی کافی نیست چون جاعلان حدیث توجه داشته اند علاوه بر جعل سند، متن را هم جعل کنند.
وی افزود: در میان علمای شیعه هم کسانی مثل مرحوم صالحی نجف آبادی یا بهبودی از زمره منتقدان نوگرای حدیثند ولی اینان جزء قرآنیون به شمار نمی آیند چون منکر حدیث نیستند و تنها برخی احادیث را قبول ندارند نه همه احادیث را.
استاد مهریزی ادامه داد: شبیه این حرف ها و دیدگاه های قرآنیون، در صدر اسلام شواهدی وجود دارد که ممکن است بتوان آنها را در همین فضای قرآنیون و انکار کلی حدیث ارزیابی کرد. ماجرای «حسبنا کتاب الله» و منع کتابت حدیث در قرن نخست را شاید بتوان یکی از شواهد دانست.
ایشان با اشاره به سخن شافعی در قرن دوم که «جماعتی در زمان او به کلی منکر حدیثند» به عنوان شاهد مدعای خود اظهار داشت: به هر حال در آثار و منابع فرقه شناختی از جریانی و فرقه ای که منکر حدیث، مثل قرآنیون باشند نامی برده نشده است.
وی درباره قرآنیون در قرن اخیر افزود: در اوایل قرن بیستم جریان قرآنیون در مصر شکل گرفت البته قبل از آن نیز در هند در میان شاگردان سر احمدخان هندی تفکر «اهل قرآن» یا «قرآنیون» مطرح شده و آثاری تألیف شده بود. در مجله المنار در مصر ابتدا محمد توفیق صدقی مقاله «الاسلام هو القرآن وحده» را منتشر کرد که با رد و ابرام های بعدی مجموعاً چهار مقاله در تبیین و نقد تفکر قرآنیون منتشر گردید. پس از آن آثار و چهره های دیگری نیز تفکر قرآنیون را پی گرفتند که هم در هند و هم در مصر ادامه و استمرار یافته است و نتایج تحقیقات و مطالعات نشان داده که همه اینها کاملا یکسان نمی اندیشند و تفاوت هایی در برخورد و در مواجهه با حدیث دارند و باید به تفاوت ها و اختلافات توجه شود. اینان حجیت حدیث را انکار می کنند و احادیث را کنار می نهند اما سنت و حدیث متواتر قولی و عملی پیامبر را قبول می کنند و به این طریق مسأله و شکل عبادات و مناسک را حل می کنند و معتقدند مثلا نماز ، روزه و حج و عبادات و مناسکی از این قیبل توسط نسل های متمادی مسلمانان در طول تاریخ به همین شکل مورد نقل و عمل بوده و از تواتر برخوردار است و منتقل کننده سنت عملی و قولی پیامبر است به نحو متواتر، پس مقبول و حجت است.
اما در ادامه این جریان کسانی مثل احمد صبحی منصور حتی این سنت عملی و قولی متواتر را هم قبول ندارند و تمام احادیث و متواترات را رد می کنند و می کوشند عبادات را از قرآن استنباط نموده و همان میزان را که از قرآن قابل استنباط است می پذیرند.
ایشان ادامه دادند: البته این دو مرحله از قرآنیون درون دینی و مؤمنانه است یعنی کسانی که خود مسلمانند با اعتقاد به اسلام و قرآن وارد بحث شده اند اما کسانی هم هستند که به نظر می رسد به نحو غیر مومنانه و به صورت برون دینی وارد بحث شده و می کوشند از موضعی غیر جانبدارانه به تبیین بحث و جریان قرآنیون بپردازند. نمونه اش جورج طرابیشی مسیحی از لبنان است که مسیحی است البته ظاهرا کارش مورخانه است ولی خیلی از موارد متکلمانه وارد بحث شده و خروجی بحثش ضد اسلام است.
حجت الاسلام مهریزی با بیان ملاحظات و انتقادهایی نسبت به جریان قرآنیون گفت: چه کسانی قرآن را در طول این قرن های متمادی حفظ و نقل کردند؟ روشن است که مسلمانان این امر مهم را انجام داده اند. می گوییم همین مسلمانان علاوه بر قرآن که آن را حفظ، ضبط، ثبت، کتابت نموده و به ما منتقل نموده اند، چیز دیگری را به نام حدیث هم حفظ کرده، ضبط و ثبت کرده و به ما منتقل نموده اند و آن حدیث است که برای آنها مقدس و معتبر است. می گوییم خب چه اشکالی دارد که آن را به نحو موجبه جزئیه معتبر بدانیم چگونه شما همه آن را رد می کنید؟! باید ارزیابی، نقادی بشود اما رد و انکار همه اش منطقی نیست.
وی ادامه داد: با توجه به آیاتی که در قرآن آمده است از قبیل «ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا» یا آیه «اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» اگر شما همه روایات را انکار کنید برای اینگونه آیات مصداقی یافت نمی شود.
مهریزی در پایان صجبت های خود افزود: اینکه شما میان نبی و رسول تفکیک نموده و واژه نبی را به شخص و شخصیت پیامبر و امری فردی مربوط می کنید و رسول را به جنبه های وحیانی و الهی مرتبط می کنید و آیات و تعالیم قرآن را بر این اساس دسته بندی می کنید باید بگوییم در مورد نبی آیاتی است که ناقض این تفکیک و دسته بندی است برای مثال «یا ایها النبی انا ارسلنک شاهداً و مبشراً و نذیراً» که در واژه نبی برای جهات وحیانی استعمال شده است. پس تفکیک ها و استنباط های قرآنی که صرفاً با تکیه بر آیات قرآن می کنید در پاره ای موارد مبتلا به اشکال است پس بهتر است که ما نقد سند و متن حدیث را جدی بگیریم و به قرآن اهتمام بیشتری کنیم تا قرآن از مهجوریت بیرون آید ولی نباید حدیث را به کلی انکار کنیم و دست خود را از یکی از منابع مهم، اصیل و کهن اسلامی کوتاه کنیم، در این صورت بهتر می توانیم مشکلات جامعه اسلامی و تمدن اسلامی را حل کنیم.
در ادامه این نشست حجت الاسلام و المسلمین استاد مهریزی به پرسش ها و سوالات مطرح از سوی حاضرین پاسخ دادند.
نشست علمی «بررسی مبانی جریان قرآنیون» از سوی انجمن کلام اسلامی حوزه و با همکاری دانشکده شیعه شناسی دانشگاه ادیان ومذاهب در سالن شهید بهشتی این دانشگاه در تاریخ ۲۷ آذر ماه سال ۹۲ با حضور و استقبال بسیار خوبی از سوی اساتید، طلاب و دانشجویان برگزار گردید.