به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، حجه الاسلام و المسلمین دکتر برنجکار در نشست نسبت معرفت فطری و رؤیت قلبی ابتدا به تبیین مفهومی این دو اصطلاح پرداختند.
حجه الاسلام و المسلمین دکتر برنجکار در نشست نسبت معرفت فطری و رؤیت قلبی ابتدا به تبیین مفهومی این دو اصطلاح پرداختند.
به گفته ایشان معرفت فطری یک نوع دانش مستقیم را افاده می کند که از ابتداء در ما بوده و اکتسابی نیست و خداوند آن را در وجود ما قرار داده است. پس فطرت خدادادی است. معرفت فطریِ خدا، معرفتی است نسبت به خدا که مفهومی و استدلالی نیست بلکه اعطایی است، نه اکتسابی.
رویت یعنی دیدن. دیدن در امور حسی به کار میرود و در مورد خدا یعنی شناخت مستقیم و بی واسطه مانند دیدن آتش نه استنباط وجود آتش با دیدن دود. قلب هم آن ساحتی از انسان است که معرفتهای شهودی و مستقیم را دریافت میکند.
نسبت بین معرفت فطری و رؤیت قلبی
بنا به یک دیدگاه نسبت معرفت فطری و رویت قلبی تساوی است؛ چرا که هر دوی اینها مواجهه مستقیم است. به دیگر سخن از این سو مفهوم، استدلال و واسطهای در کار نیست؛ و از سوی دیگر خدا داده است و هر دو مربوط به قلب است. بنابراین این دو به یک حقیقت اشاره دارد.
دیدگاه دیگر که به نظر دقیق تر هم هست، روایات معرفت فطری و رؤیت قلبی را در سه ساحت تحلیل میکند:
۱) خداوند در یک ساحتی (میثاق، ذرّ) بلکه ساحتهایی، خودش را معرفی کرده یا معرفتی از خودش به ما داده است که تعبیر شده است به رویت و معاینه.
۲) ساحت دوم که در تعبیر روایات با عبارت نسیان یا فراموشی از آن یاد شده است: فانساهم. این بدین معنی است که ما در ساحت دوم در وضعیت غفلت هستیم. در این ساحت معرفت فطری هست ولی رؤیت نیست.
۳) ساحت سوم: فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ (الغاشية: ۲۱) یادآوری همان معرفت اول. در برخی از تعابیر روایات رؤیت الله در این جهان نیز به برخی از انسان ها نسبت داده شده است. مانند تعبیر امیرمومنان (ع): لم اعبد ربا لم اره. در این ساحت ممکن است برای برخی رویت حاصل شود و برای برخی حاصل نشود.
طبق این نظریه در این سه حالت معرفت فطری وجود دارد. در ساحت اول رویت همان معرفت است و معاینه، شدیدتر است. در حالت دوم که رویت و معاینه فراموش شده اما معرفت هست؛
به تعبیر روایات: فانساهم المعاینه و اثبت المعرفه فی قلوبهم. در حالت سوم که متذکر میشویم معرفت یکنواخت نیست. ممکن است کسی نماز بخواند و متذکر بشود به درجه ضعیف و کسی به درجه بالاتر، مانند امیر مومنان که میفرماید وقتی نماز میخوانم خدا را رویت میکنم.
به همه این درجات میتوان گفت معرفت. پس معرفت فطری همه این سه ساحت را شامل میشود ولی به همه این سه ساحت رویت گفته نمی شود. در اولی رویت است، در دومی نیست، در سومی میتواند باشد میتواند نباشد.