به گزارش روابط عمومی انجمن کلام اسلامی حوزه، حجت الاسلام و المسلمین بیابانی در نشست رابطه معرفت عقلی و معرفت فطری به معرفت اعطایی در عوالم پیشین اشاره کردند.
به گفته ایشان معرفت برای انسان مقدم بر عقل است و تکلیف بر انسان به واسطه عقل صورت میگیرد. کارکرد عقل کسب معرفت نیست.
هرچند در اصطلاح گاهی عقل را به جای علم یا معرفت به کار میبریم. گاهی در روایات برای عقل جایگاه معرفتی هم قائل شدهاند مثل اثبات صانع یا نفی تشبیه و تعطیل که در حوزه عقل است و خارج از معرفت فطری است؛ اما ما معتقدیم که اگر معرفت فطری نبود،
نفی و خروج از حدّ تشبیه و تعطیل بی پایه میشد. استدلال کننده میخواهد گزاره «خدا وجود دارد» را اثبات کند. در این گزاره وجود محمول و خدا موضوع است. قبل از محمول به موضوع باید آگاهی داشته باشیم.
اصطلاحاً ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت مثبت له است. پس باید قبل از اثبات این گزاره معرفت به خداوند داشته باشیم. اگر گفته شود ما به موضوع التفات داریم، می¬گوییم التفات از کجا آمده است.
در واقع منشأ این التفات معرفت فطری است. پس نیاز نیازی نیست که دوباره آن را از طریق استدلال اثبات کنیم. آنچه برای اثباتش میخواهیم برهان اقامه کنیم، آیا پیش از برهان بدان معرفت داریم یا نه؟ اگر گفته شود نه،
پس هیچ مقدمه¬ای برای آن نمیشود اقامه کرد. چرا که مقدمه باید متناسب با نتیجه باشد و هیچ مقدمه¬ای نمی¬تواند نتیجه خودش را خودش به وجود بیاورد.
اگر از قبل شناختی نداشته باشیم نمیتوانیم مقدمهای متناسب با آن نتیجه دلخواه درست کنیم. پس پیش از برهان باید معرفتی به نتیجه داشته باشیم.
آنچه از معنای فطرت در معارف وحیانی برای ما روشن شده است این است که یک سنخ خاص از معرفت است که انسان
به خواست خاص خداوند متعال دریافت میکند و این دریافت و رسیدن به معرفت و درک، در روایات با تعابیر مختلف
رؤیت، وجدان، شهود، درک آمده است.